ویژه نامه روز نهم از دهه ولایت وامامت (نوزدهم ذی الحجه) روز دوم مراسم رسمی بیعت مسلمانان با امیرالمومنین علیه السلام
بیعت بستن پیمان وفاداری و اطاعت با پیامبر(ص)، امام(ع)، حاکم یا خلیفه است. نخستین بیعت در سیره نبوی، بیعتِ حضرت علی(ع) و خدیجه(س) با آن حضرت پس از قبول اسلام بود. بیعت عقبه اول و دوم در مکه روی داد و این دو بیعت، به ویژه بیعت دوم، زمینه ساز هجرت حضرت رسول به مدینه شد.
بیعت مسلمانان با رسول اکرم(ص) هنگام حرکت به سوی بدر در مدینه صورت گرفت. بیعت رضوان یا شجره در سال ششم هجرت در حدیبیه و بیعتِ مردان و زنان با پیامبر(ص)، در فتح مکه در سال ۸ هجرت انجام شد. آخرین بیعت زمان پیامبر(ص)، بیعت مسلمانان با حضرت علی(ع) در روز هجدهم سال دهم هجرت در محلّی به نام غدیر خم بود؛ موضوع این بیعت، ولایت و جانشینی حضرت علی(ع) بعد از پیامبر(ص) بود.
بیعت پیش از اسلام، در عصر پیامبر اکرم، بعد از پیامبر و در تمام حکومتهایی که دعوی خلافت اسلامی داشتند، رواج داشته است.
مطالعه کتاب:بیعت غدیر چرا شکسته شد؟
مجموعه پرسشها و پاسخها راجع غدیر
----------------
حضرت، پس از نماز ظهر که با جماعت برگزار شد، پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله فرمود: یا على! حال برو به خیمۀ زنها و از آنها هم بیعت بگیر. على علیه السّلام به خیمۀ زنها رفت و پارچهاى روى زمین پهن کرد و دست روى آن گذاشت و برداشت و فرمود: شما هم دست روى این پارچه بگذارید که جاى دست من است و بیعت کنید. زنها هم چنین کردند.
بدینگونه تمام حاضران مرد و زن در آن مراسم، جانشینى بلافصل على علیه السّلام را به فرمان خدا و رسول صلّى اللّه علیه و اله پذیرفتند.( کتاب هزار و یک نکته درباره غدیر و فضایل امیر المومنین علی علیه السلام )
------------------
بیعت با قلب ها و زبان ها
اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، از طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید: ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دست مان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلب ها و جان ها و زبان ها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست و گرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.
پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آن چه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند. وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدین وسیله بیعت عمومی گرفته شد.
- بیعت مردان
پس از پایان خطبه، مردم رو به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهماالسلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلحمدللَّه الذی فضّلنا على جمیع العالمین.
عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دست مان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آله ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.
برای آن که رسمیت مسئله محکمتر شود، و آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه بر پا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند و امر کردند تا مردم جمع شوند.
پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.
نکته قابل توجهی که در هیچ یک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگ ها و چه سایر مناسبت ها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود: به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است. و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است. برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.
اما اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همان هایی بودند که زودتر از همه آن را شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند. جالبتر این که عمر هنگام بیعت این کلمات را بر زبان می راند: افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای اباالحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!
نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آن که پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.
- بیعت زنان
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت. همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.
یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه علیهاالسلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.
- عمامه سحاب
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.
خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند: پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.
- معجزه غدیر، امضای الهی
واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ و آیا این علی بن ابی طالب که گفتی من کنت مولاه فعلی مولاه... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟
آن حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند: خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم. حارث گفت: خدایا اگر آن چه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.
و در روایت دیگر چنین است: خدایا، اگر محمد در آن چه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست. همین که سخن حارث تمام شد و به راه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همان جا او را هلاک کرد.
در روایت دیگر آمده: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید. بعد از این جریان، آیه «سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ * لِلْکافِرِینَ لَیسَ لَهُ دَافِعٌ»(سوره معارج، ۱-۲) نازل شد.
پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.